عزیزم الان مهم اینه که بری سر خونه ات.حالا یک سال اجاره باش بعد خدا بزرگه یا برو خونه مادر شوهرت چه اشکال داره؟ مگه بده خانواده همسرت؟؟
حتما یه خیری هست که نمی شه.
ببین خدا از اینکه مارو امتحان میکنه و چالش میاره تو زندگیمون قصد عذاب دادت مارو نداره.میخواد یه چیزی رو بهت بفهمونه می خواد یه عیب و ایرادی که توی شما هست اصلاح بشه که رشد کنی. مثلا اگر آدم بی توکل هستی و همش امیدت به بقیه اس یا از همه چیز می ترسی یا اصلا ریسک نمی کنی یا اگر از پایانش مطمئن نباشی اصلا شروع نمیکنی، اونوقت یه مشکل میده که از هیچ کس هیچی برنیاد و یا اصلا مطمئن به تهش نباشی و یا خیلی بترسی ازش،اونوقت مجبوری به خدا توکل کنی اونوقت یاد میگیری به خدا توکل کنی. اینو قرآن میگه که خدا چرا امتحان میکنه و قصدش از گرفتن امتحان چیه
البته قضیه ی توکل رو مثال زدم اما شما توکل کن.بگو خدایا من برای تو تعیین تکلیف نمیکنم که حتمااا خونه دار شم. اگر صلاحمونه هرچه زودتر پیدا شه اما اگر نیست خودت تصمیم بگیر.ما تلاشمون رو میکنیم خونه بگیریم اما اگر سر راه قرار دادی که خونه اجاره کنیم ما قبول میکنیم اگر قراره بریم خونه مادرشوهر دلمون هم نرم تر کن،ما سعی میکنیم برخلاف میل باطنی به تو اعتماد کنیم و بریم.
ببین عزیزم خدا از آینده ی ما خبر داره.اون میدونه کجا ما باشیم بهتره.خیر مارو میخواد.از ته دل بهش اعتماد کن و راحت باش.اون اینو ازت میخواد.بهش بگو من مطیع توام و قلبا باش.حتی ذره ای از چیزی نترس و نگران نباش وگرنه یعنی توکل نداری...
مهم اینه بری هرچه زودتر سر خونه ات چون حفظ رابطه ات و زندگی زناشوییت مهمه.وسیله رو بسپار به خدا.اونوقت ببین راه چطور برات باز می شه...