دوست پسرم بی نهایت عاشقم بود روزای ک من هیچ حسی بهش نداشتم بی منت تمام عشقشم به پام ریخت
اما من مسخرش میکردم پیش دوستام اوایل
یبار هم تو چت با دوست صمیمیم به مادرش فحش دادم
یبار ک گوشیمو جایی جا گذاشته بودم رفت برام برداره تا فردا بهم بده چت منو دوستمو خوند
کل راز هامو فهمید بکنار همه حرفام راجب خودشم خوند فحش به مادرشم دید
اما اون چت ها مربوط به زمانی بود ک من عاشقش نبودم و اوایل رابطمون بود نه الان
از اون روز دیگ ادم سابق نیس
باهام کات نکرد چون خیلی عاشقمه گفت بهم فرصت میده اما ادم سابق نیست سرده
و بهم گفت قضیه ازدواجمون بهتره یمدت عقب بیافته و عجله نکنیم
هر محبتی فکر کنین این روز ها میکنم
هرکاری ک باز مثل سابق بشه
ولی تهه وجودش غمو بی اعتمادی میبینم
دیگ نمیدونم چه کنم شما کمکم کنین لطفااا😭