ازشون متفرررررررررررررررررررررررم
چرا ؟
چون عامل تمام بدبختی های زندگی منن .
من توی شرایط شما نیستم اما بدترین اوضاع رو داشتم ولی به جایی رسیدم فهمیدم همیشه خانواده بهتره
مبشه مثال بزنی ؟
منم ازدستشون فرار کردم باشوهرکردنم😑🙁
ولی توعاقل باش سختیارو تحمل کن تایه کیس خوب پیدا شه
چون اوضاع من چندانم جالب نشد بعدازازدواج بخاطر بیپولی فقط حسرت به دلم موند
منم منم . مامانم فک میکنه من نوکرشم با یه بچه کوچیک توقع داره دو روز درمیون برم کاراشو بکنم. خونه زن داداشمم میرم هی میکه پاشو کمک کن.
انسان همینه
همیشه حسرت چیزهایی که نداره میخوره غافل از اینکه داشته های زندگیش حسرت یکی دیگه هستش
منم خانوادم ارزوشون بود پیششون نباشم برا همین رفتن پیش دعا نویس دعا گرفتن ک من جواب خاستگارمو بله بدم فقط هم ۱۴ سالم بود
از بچگی فقط میگن درس بخون . من رو به شکل درس میبینن نه آدم بالغی که 20 سالشه . تا یه حرفی میزنم میگن تو فکر درست نیستی تو فلانی تو بیساری تو از ما خوشت نمیاد تو تنبلی . حالم از حرفاشون بهم میخوره . حالم از اخلاق و رفتار گندشون با من و زندگی گند خودشون که صبح تا شب بابا مامانم دعوا داشتن به هم میخوره . اونا اگه خیلی میدونن و مثلا عاقلن ! یه گلی تا الان به زندگی داغون و مزخرف خودشون میزدن . بخاطر دعواهاشون با خودشون و با من و محدودکردن من فقط به درس و اینکه 19 سال تو خونه مونده بودم دچار تشنج شدم به خاطر مشکلات اعصاب . مشکلات شدید روده و معده دارم 6 ساله جوری که نمیتونم غذا بخورم یا بالا میارم یا یبوست شدید میشم . مشکل مثانه گرفتم چند ساله عذااااااااب میکشم . هموروئید گرفتم از بس یه جا نشستم که خواسته های ( در واقع عقده های پدرمادرم ) محقق شه . زندگیمو تباه کردن . نمی بخشمشون هیچوقت . امروزم دیگه هر چی از دهنشون دراومد بهم گفتن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز