من یکساله عقدم
شوهرم کارش طوریه که سه هفته کردستانه
بابام چند وقتی ی بار میره تا ۳ روز ازش بی خبر میمونیم مامانم هی غصه میخوره حالش بد میشه
باهاش دعوام شد
بهم گفت تو بی سر و صاحابی بگو شوهرت بیاد گورتو از اینجا گم کن برو
الانم اومدم خونه خودم
دلم خیلی گرفته هیچکیو ندارم باهاش حرف بزنم
مگه میشه پدر بچشو از خونش بیرون کنه