2777
2789

خب

وقتي همه زندگيت ميشه يه دختر .......٥سال عمرمو گذاشتم پاش .من ميدونم با يكي ديگه س.ميدونم اون منو لو داده .ميدونم اون لو داده. ميدونم منو ديگه نميخواد ،ولي من الان دلم پر  ميكشه واسه اينكه يه بار ديگه ببينمش.ديالوگ متري شيش و نيم insta:Yasivoroojak 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بگویه چیزایی بلدم ازبس خوندم درموردش

ی مدت خاب بابامو میبینم اما صحبت نمیکنه 

 ایندفه خاب دیدم تو ی دشت منتظرشم . اومد پیشم نشست میدیدمش بدون اینکه سر بچرخونم . تو ذهنم اومد ک دلم میخاد بغلم کنه . همون لحظه بغلم کرد سرشو تکیه داد ب سرم انگار بهترین حس دنیا بود

بعد ب ذهنم اومد ک کاش میمیردم اونجوری برا همیشه پیش بابام بودم . تو ی لحظه برگشتم تو اتاقم جایی ک خاب بودم یکی داشت کمک میکرد روحم از جسمم جدا شه . خیلی نرم و سبک تا نصفه اومدم بیرون . من اون روح بودم . بعد ی لحظه مث ادمی ک غرق میشه میخاد خودشو نجات بده . ب ذهنم اومد ک الان میمیرم من نمیخام بمیرم . تو  ی لحظه جسمم چشماشو باز کرد روحم برگشت . باز من همون جسمم بودم . بعدش پشیمون شدم گفتم چرا من همچین کاری کردم اگه میمردم ک میرفتم پیش بابام 

ی مدت خاب بابامو میبینم اما صحبت نمیکنه   ایندفه خاب دیدم تو ی دشت منتظرشم . اومد پیشم نش ...

خدارحمت کنه پدرتونوعزیزم،،خوابه پدرفوت شده یه نشونه هست یه خبری درراهه ،،پدرمیادبه خوابت میخادبهت بگه یه خبری توراه هست.

جداشدنه روحونمیدونم فقط میدونم خوابه پدرفوت شده مثله یه هشداریاپیغامه

دفه قبلم خاب دیدم پریدم بغلش اما باهام صحبت نکرد ولی چهرش خیلی غمگین بود تو خابمم میدونسم ک بابام مرده .ی بچه باهام بود بهش گفتم نگاه کن این باباس

جداشدنه روحونمیدونم فقط میدونم خوابه پدرفوت شده مثله یه هشداریاپیغامه

دفه قبلتر خاب دیدم ک ی معلم قدیمی مهمون ماس . طلاهاش تو خونه ریخته بود .طلاها ریز . دونه دونه پیدا میکردم میدادم بهش 

اخرش دوتا تیکه رو میخاسم بردارم برا خودم . اومد پرسید چیزی نیس دیگه اون دوتا تیکه رم بهش دادم . بعدش دوتا اسکناس داد بهم و رف . بابام اومد پرسید چقد بهت داد گفتم دوتا پونصد لیر . یکی برا من یکی خاهرم . گف خب هرکدومش میشه یک و پونصد خوبه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792