بیاید بگید بعد من میگم
برای جوجه ها و پرنده ها و مارمولک تو حیاط مون اواز میخوندم
منه احمق مورچه هارو با کبریت میسوزوندم تا پسر داییم که ۲ سالش بود بخنده خدایا منو ببخش خیلی پشیمونم
با مقوا واسه خودم دمپایی ساختم بعد فک کردم چقد لاکچریه با همونا تااا خونه خاله ام رفتیم مامانمم نفهمیده بود بعد موقع برکشتن تازه دید
زنگ میزدم فست فودی ها سه ساعت حرف میزدم که بهترین پیتزا رو بگید اخرشم میگفتم خب به سلامتی،من چی کار کنم😐😂😂
۱۱۸هم خیلی اذیت کردم😂😂
تخم مرغ کاشتم داخله باغچه تا که درخت مرغ دربیاد
هنوز در نیومده
شما میگید امیدوار باشم
وقتی بارون میومد با آب پاش منم آب میپاشیدم تو حیاط میگفتم دارم ب بارون کمک میکنم حیاطو خیس کنه 😐
قلبم تیر کشید یادم افتاد چقد تباه بودم 😑😂
هر مراسم ختمی که بود بعدش منو دوستم مورچه میکشتیم بعد براش خاکسپاری میگرفتیم مث خر زجه میزدیم
تا قبل ازسوم راهنمایی عروسک بازی میکردم😑😁
ب یکی از همسایه هامون،،، به دخترش گفتم اسمم السا فامیلیمم.... (فامیلی مامانمو گفتم) سالها بعد ک مدرسه رفتم اون دختره رو دیدم‌اومده تو کلاس ما😬😁 هیچی دیگه اونم‌فهمیده بود من چرت گفتم
یاد یه تاپیکی افتادم. چند نفر رسما تو کودکی مثل قاتل های حرفه ای چه بلاها سر جوجه و... که بنظرم مشکلی داشتن ... حالم بهم میخورد تا دوسه روز....
اهان
یه بسته پنبه داشتیم تو کمد
فندک بابامم بود🙃
من باخودم گفتم یزره از پنبرو بسوزونم چجوریه
یزرشو ازلاستیک آویزون کردم فندک زدم
تا بخودم بیام همش سوخت ریخت رو موکت🤐
منم کتک خوردم😑😐
نگین روی لباسمو میکندم برای کاردستی
روی زنای همسایه وقتی تو حیاط جمع میشدن اب میریختم چون با مامانم بد حرف زده بودن پشیمونم نیستم
فک میکردم هرچی به گل بیشتر اب بدی زودتر رشد میکنه این شد ک باغچه تبدیل شد به استخر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
