مهمونمون هستن اومدن خونمون چند روز بمونن این خانوم خواهر دوست مامانم هستن که خب دوستم با هم دیگه
یه پسر هم داره که کلا پسرش از اون مزه پرون هاست و دیگه خودتون میدونید چی میگم
از نظر فرهنگی هم تفاوت نداریم که بگم از پوششم خوششون نمیاد یا کار بدی کردم
از دیروز خونمون اومدن بر عکس همیشه که من خیلی مغرور یه گوشه میشینم به خاطر اینکه حال مامانم خوب نبود با خنده و خوشرویی ازشون پذیرایی کردم مرتب منظم با همه گرم گرفتم خب پسرای اینا هم تو رنج سنی من ان منم مثل دوست برخورد کردم 😐پایتور بازی کردیم فیلم دیدیم و در حد همین کارایی که همه دوستان با هم میکنن😐حالا پسر این دنبال ادم راه میوفته مقصرش من نیستم😑وگرنه اون یکی دیگه بچه خوبیه این بچه این خانوم یه مقدار پروعه هرچی میگه جوابشو میدم 😑تازه با دختر کوچیک این خانوم هم بازی کردم من از بچه ها متنفرم😑بعد حالا اومده تو اتاقم بوم هامو دیده میگه اینارو تو کشیدی؟گفتم ارع گفت با این بوم هات از هنر متنفر شدم😐پسرش سویی شرتشوداده بود من پشت در اویزون کنم بعد خواستش رفتم براش بیارم مامانش برگشت گف لباسای پسرمو قاییم میکنی؟😐😐😐به شوخی گرفتم هیچی نگفتم
از وقتی اومدن حتی یه لحظه تو اتاقم نرفتم همش خانوما تو اتاق من بودن بعد تا یه دیقه رفتم تو اتاق جارو انداخت تو بغلم گفت چقد تو مو میریزی!موهاتو جم کن 😐حالا اونوقت قد مو های من به زور به سه سانت میرسه هیچوقتم موهام نریخته همشم موهای دراز دراز بود😐😐😐 باز اینم هیچی پسرش تو اتاقم لباس میپوشید مامانم دعوام کرد چرا حاضر نمیشی رفتم در زدم که برم تو کاپشنم رو بردارم پسره گف بیا فک کردم پوشیده در باز کردم دیدم نیم تنه لخته😐سریع دستمو گذاشتم رو چشمام گفتم من نگات نمیکنم یه لحظه رد میشم برم کاپشنم و بردارم میرم پسره گف باش رفتم بر دارم پسره نکبتم تو اون مدت نمیپوشید لباسشو خاک بر سر همونجوری وایساده بود مامانش اومد😐حالا برگشته بود به من میتوپید که ای تو منحرفی چرا پسرم لخت بوده رفتی تو اتاق خوت!چرا پسرمو دید زدی!چه غلطی میکردین و از این حرفا 😐هرچی پسره میگف بابا این کاری نداشته بهم میگف نه که نه به این میگن تعرض دیداری😐اصلاچیزی به نام تعرض دیداری داریم؟من حتی نگاهم نکردم
هیچی نگفتم ..حق دارم از رفتاراش ناراحت بشم؟
چشه؟