خیلی روانم بهم ریختس

برو پیش مشاور عزیزم حق داری

کاش شوهر منم می مرد.

خدانکنه من درکت میکنم چون منم از بچگی پدرم از دس دادم و فشار روحی زیادی داشتم احتمالا اون مشاور بدردت نخوره سعی کن یه مشاور خوب پیدا کنی سعی کن کتاب زیاد بخونی خودتو سرگرم کنی با ورزش و کتاب و اگه اهل نماز هم باشی که چه بهتر حالت خیلی بهتر میشه

باید پیش روانپزشک بری عزیزم احتمالا نیاز به دارودرمانی داشته باشی

شما یه تروما و یه اتفاق سخت رو تجربه کردی و چون الان بچت یادگار همسرته پرخاشت به اون بیشتره

حتما دکتر برو نزار بچت اسیب ببینه

حق داري عزيزمم 

منم تير ٩٧ برادرم فوت كرد و دي ٩٨ خواهرم 

وقتي خواهرم فوت كرد من بچه ٤ماهه داشتم خيلي برام سخت بود همش با گريه بهش شير ميدادم 

خانوادم بشدت بهم ريخته بودن و اون تايم باشوهرم اختلاف داشتم و از هم جدا زندگي ميكرديم عملا تنها بودم با پسرم ولي خودش باعث شد كه كم كم به زندگي برگردم  

دوران سوگ مراحل خاصي داره و كه بايد حتما طي كني تا بتوني ازش نجات پيدا كني نبايد خيلي از خودت توقع داشته باشي اگه كسي باشه كه همراهيت كنه خيلي خوبه 

عذاب وجدان نگير كه حرصله بچه رو نداري چون توهم احساسات خودتو داري و هم داري سوگ تجربه ميكني و هم خيلي از درگيري هاي فكري اينده اونم با يه بچه واقعا ميتونه تا مدت ها ذهن ادمو قفل كنه 

ولي بايد حتما از مشاور كمك بگيري حتي اگه شده قرص بخوري چون پسرت فقط تورو داره و تو تنها حامي اون هستي بايد قوي و سالم باشي تا بتوني يه بچه شادو تربيت كني 

قوي باش اين روزاي سختم ميگذرن ...هرچند خيلي سختن 

فوتشون بر اثر چی بود؟ درکت میکنم گلم حق داری ولی زندگی همینه یه روز همه میان و یه روز هم باید بریم الا اون بچت بهت خیلی احتیاج داره چون پدر نداره تنها پشتیبانش خودتی پس سعی کن بخاطر اونم شده خودتو جمع جور کنی اگه شاغل شی بنظرم خیلی بهتره حداقل درگیری ذهنیت کمتر میشه 

خدا رحمتشون کنه 

چند وقت میگذره؟

میدونی گلم تا خودت نخوای اوضاع تغییری نمیکنه پس خودت باید بخوای یه جورایی بنظرمن که از یه جا شروع کن

هر روز یه جاییم کبوده. حتما شوهرت ادم خوبی بوده