زندگیم هیجان ندارع باشوهر خشک‌و ضدحال

چ کنم من خیلی هیجان دوست دارم همش دوست دارم بگردم جاهای دیدنی و سرگرمی ندارم دوتا هم بچه دارم شوهرم ولی ازاونای ک سالی یبار شاید ببره یجایی ب عنوان گردش . از اونایی ک از کار میاد میگه شامو بیار گوشی دست میگیره یا گوشی میزاره زمین فیلم باز می‌کنه از این زامبیا یا جنگیا نکا می‌کنه ب بچه هم میگه ساکت شو چون صدای فیلم را نمیشنوه. خیلی برا کسل کننده شدهچون صب تا شبم ب بچه کوچک و خونه میرسم جایی نمیرم خیلی نیازدارم‌ولی درک نمیشم..بعضی وقتا امتحان میکنم میشینم توی ماشین مثلا میرم خونه مادرم یا بازار تا برسیم مقصد خودشو میگیره همش منتظر میشم یچیزی بگه ولی میبینم ن همش منم ک سررصحبت باز میکنم ینی منو توی نداره یا چی.. همش میگه خسته ام یا این ماه بدهی دارم دستم تنگه ولی همش ک قرار نی پس بخاطر پول درآوردن و پس انداز کردن یا بدهی نزاریم بهمون خوش بگذره. میگم شب بیا بریم خونه خواهرت یکم راهش یک ساعتس.. میگه بنزین ندارم