بچه ها نمیدونم واقعا من پشکل دارم یا کم برام میزارن
من با نانزدم خیای مشکل دارم
باهم خوبیم اما میره ایسنتا میره سر کار من همش در دسترسشم اما اون برای هر جیزیش ارزش میزاره وقت میزاره من قید همه چیو بخاطرش میزنم ولی اون نه
اون خیلی برای خودش ارزش قائله الان دعوامون شد من مردم زنده شدم اون عین خیالش نبود تهدیدمم کرد و رفت و ….
من خیلی صعیف شدم بهش خیلی وابستم
راهکاری دارید؟ خودم خار و ذلیل میکنم براش نمیخوام اینجوری باشم بلد نیستم قهر کنم بلد نیسم ناز کنم تا بیاد اشتی میکنم چیکار کنم توروخدا کمکم کنید
دلم میخواد خودمو بکشم اما دل حرات ندارم
میخوام ضعیف نباشم اون بیاد سمتم