سلام من یک ساله ک ازدواج کردم.. همسرم چن تا دوست داره ک غریبه هم نیستن پسرعمه های مادرشوهرم هستن و خونشون هم بغل خونه مادرشوهرم ایناست..همسرم با اینا میره بیرون یا میره خونشون قلیون میکشن یا گاهی وقتا شراب میخورن.من میام اینجا پدرشوهر و مادرشوهرم بهم میگن چرا با اینا میچرخه چرا باهاشون بیرون میره خب من چیکتر کنم وقتی از بچگی باهاشون بزرگ شده.همسرمم صبح تا شب سرکاره ی جمعه میره با دوستاش بیرون اینا ب من همش غر میزنن.چیکار کنم؟ لطفا راهنماییم کنید😑
حس ششمی داریم؟؟
میشه واسم منم بگی
با اینکه ازم خوشش میاد چرا حسش رو نمیگه و نمیاد جلو؟؟
این روزا ناراحته بنظرت ناراحتیش از چیه؟؟
بگو به خودش بگین به من گوش نمیده
بگو من کاری ازم برنمیاد هرچی میگم به حرفم گوش نمیده شما راهنماییش کنید
نزار بره بگو اونا مهمن یا من
به شوهرت بگو پدر و مادرت نگرانتن
واقعا راست میگن .چطور همسرتو تحمل میکنی؟
خب راست میگن
حالا اگر شوهراتون با خود پدرشوهر مادرشوهر یه روز را سر کنن بلدید پاشون را ببرید با پسر عمه ها و شراب خوارهای محل نمیتونید؟
من دوست ندارم همسرم پیششون خراب شه..من میبینم همسرم با وجود مشکلات وقتی باهاشونه حالش خوبه نمیخوام همین ی دلخوشی و کوچیک رو ازش بگیرم.
بگو کاری که بیست و اندی سال خودتون نتونستید بکنید من چه جوری تو مدت کوتاه کنم؟شماتونستید جلوشو بگیرید که منم بتونم؟دیگه اینجور بزرگ شده.
خب وقتی میره پیش دوستهاش شما خونه ی خودت باش.اونجا نرو.
به خانواده شوهرت بگو اینها فامیل شما هستن.
شما اگر میشه بهشون بگید. ما دوست نداریم پسرمون خونه شما بیاد.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
