امروز خواهر زن داییم اومد خونه داییم ولی داییم گفت نمیخوام اینجا باشین همشون رو بیرون کرد😐💔
زنداییم حالش خیلی بده امشب برای اولین بار دلم براش سوخت از صبح خیلی از دستش عصبانی بودم اما کامنت های بچه هارو خوتدم یکم حق دادم بهش ولی اون حق نداشت دوتا عاشق رو از هم جدا کنه
امشب هیچ کس بهش محل نمیداد جز خواهر کوچیکش که اونم الان رفت خونشون خواهر بزرگشم که داییم گفت حق ندارع اینجا باشه بیچاره یه گوشه نشسته گریه میکنه هیچ کس هم بهش محل نمیده مامانم که درگیر خودشه فقط منو زن داداشمیم با داداشام و داییم و بابام 😔💔
خدا صبر بده به هممون
#قضاوت_ممنوع