الان یکیش رو میگم بهم بخندی.
من چند سال پیش تو یک جمعی با مادرم متاسفانه غیبت مادر شوهرم و یکی از عمه های شوهرم رو کردم.
الان فکر میکنم اون کسی که کنارم بوده حرفام رو شنیده و ممکنه. دست یه دست به مادر شوهرم برسه.
هر کسی بهش زنگ میزنه من استرس میگیرم که داره بهش میگه.
درمورد کارایی که کرده و ناراحت شده حرف زدم.
بعد با خودم فکر میکنم اگر به گوشش برسه شوهرمو مجبور میکنه منو طلاق بده. پس نباید بچه دار بشم که بچه ام بچه ططلاق نباشه.
به همین مزخرفی که گفتم