2777
2789

در دوران عقدم

شوهرم هر روز از ساعت ۶میره سرکار تا ۶غروب ،دیشب خونه پدر شوهرم بودم ساعت ۱۰/۳۰از خونشون بلند شدم (به هوای اینکه شوهرم زودتر منو برسونه خونمون و زودتر بره خونشون بخابه تا امروز صبح سرحال باشه)،دیشب ۱۱بعد اینکه منو خونمون رسوند بهم پیام داد که خونه خودشونه و ساعت ۱۲شب بخیری گفتیم که بخابیم 

الان متوجه شدم که بهم دروغ گفته و دیشب بعد اینکه منو رسونده رفته پیش دوستش و تا ساعت ۲شب پیش دوستش بوده...به نظرتون چکار کنم؟چجور بهش بگم که هم ازم حساب ببره و هم دیگه بهم دروغ نگه و هم طرز بیانم تاثیر گذار باشه😔

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بهش گیر نده چکار کنی چکار نکنی غیر مستقیم هم بدگویی دروغگو ها رو بکن

 خدایـــــــــــــا؛ بابت هر شبی که بی شکر تو سر بر بالین گذاشتم بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغازش کردم بابت لحظات شادی که به یاد تو نبـــــودم بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم بابت هر گره که به دستم کور شد و تو را مقصر دانستم بابت همه گناهانی که مرتکب شده ام و همه گناهانی که بعدامرتکب میشوم مرا ببخش و گنهانم را به نیکی تبدیل فرما ای کریم
چرا نباید یه زمان یکی دوساعته واسه خودش داشته باشه ؟

من مخالف  این قضیه که برای خودش وقت داشته باشه نیستم و تا الان سعی کردم باهاش رفیق باشم تا همیشه باهام راحت باشه 

الان روی صحبتم اینه که چرا بهم دروغ گفته؟!از طرفی پدر و مادرش اصلا این دوستش رو قبول ندارن و من از طرف پدر شوهرم متوجه دیشب شدم

دلیل نداره دروغ بگه

هیچ چیزی دلیل نمیشه انسان دروغ بگه این انسانها که خودش برا دروغاش دلیل میاره

 خدایـــــــــــــا؛ بابت هر شبی که بی شکر تو سر بر بالین گذاشتم بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغازش کردم بابت لحظات شادی که به یاد تو نبـــــودم بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم بابت هر گره که به دستم کور شد و تو را مقصر دانستم بابت همه گناهانی که مرتکب شده ام و همه گناهانی که بعدامرتکب میشوم مرا ببخش و گنهانم را به نیکی تبدیل فرما ای کریم
بهش گیر نده چکار کنی چکار نکنی غیر مستقیم هم بدگویی دروغگو ها رو بکن

اصلا اینطور اخلاق ندارم همیشه سعی کردم باهاش رفیق باشم الان حس میکنم از بس که مهربون بودم و گیر ندادم بهش اینطور شده😔

بهش بگو من از فلان جا فهميدم تو با دوستت بودى بعد بهش بگو چرا فكر ميكنى من اگه بدونم با دوستت هستى ناراحت ميشم اتفاقا خوشحالم ميشم زمانى رو صرف تفريح و بودن با دوستات ميكنى  لطفا اينجور چيزا رو از من پنهون نكن از دروغ توى زندگى بدم مياد

٢٠ آذر آزمايش cvs انجام دادم اگر كسى راهنمايى ميخواد ريپلاى كنه غلط املایی ببینم نمیتونم نگم لطفا ناراحت نشید با تشکر
شاید رو دوستاش حساسی یا اصن خاسته بره وقت بگذرونه /:

نه اتفاقا علی رغم اینکه خانواده شوهرم از این دوست شوهرم خوششون نمیاد بار ها برای اینکه شوهرم باهام راحت باشه و خواستم ازم چیزی پنهون نکنه چیزی نگفتم و حتی تایید هم کردم

مشکل این خانوم دروغ گفتن شوهرشه

سوال من هم به مشکلشون برمیگرده 

شاید طوری رفتار کردن و موضع گرفتن درباره بیرون همسرشون که ایشون ترجیح داده نگه

لب خویش می‌مزید و می‌گفت: شراب و ساقی و شرابخواره منم ...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792