اصن همچین خوردم زمین خدم نفهمیدم😂🥲💔
ی بارم ک مادر جان زحمتشو کشید توی پله برقی لباسمو گرف نزاش برم پایین خدش ترسیده بود هی میگف نروووو پله عا هم ک صب نمیکنن خلاصه هی پله ها رد میشدن من توی انبوه ادما روی پله ها دراز کشیده بودم کل کمرم پوس پوس شده بود