از اول با ازدواج ما مخالف بود . چش دیدن منو نداشت . رفت پیش همه فامیلاش گفت باباش فلانه دختره کوتاهه اله بله
حالا ک ازدواجم کردیم دلش وا نمیشه اسممو صدا کنه همش با اسم های چرت و فحش و ... صدام میکنه . منم گفتم اگه اینجوری صدام کنه دیگه جواب نمیدم و همینم شد
هی با چیزای مختلف صدام کرد جواب ندادم . شوهرم گفت با تو هستش . گفتم من روباه نیستم ک جواب بدم اسم دارم . بعد دیگه کسی حرف نزد . بعد من رفتم تو حال شروع کرد ب داد و بیداد ک اشتباه کردم تورو راه دادم خونم تو بیشعوری شاهزاده ک نیستی ک انقد غرور داری ک اسمتو صدا کنم
هستین بگم بقیشو ؟