شوهرم عادت داره همه چیز و ازم پنهون کنه منم خسته شدم بهش گفتم تا بزرگ شدم بچه ها میمونم بعدم میرم . مثلا خواهر برادرش که میان خونه ما میشینن درگوشی حرف میزنن یا اینکه میرین تو پارکینگ .. . البته فقط تو خانواده فقط شوهر من اینجوریه گاهی که دارن درگوشی میحرفن بردا شوهرم دست جاریمو میگیره میبره تو جمعشون . منم تو اشپزخونه 🤪
اینم بگم اصلا برا خانوادم احترام نمیزاره پدر مادرم یه شهر نزدیک مازندگی میکنن هفته گذشته اومدن خونه ما ،شوهرم سر کار بود منم دیدم یه ساعت و نیم دیر اومد زنگ زدم گفت یه جایی کار دارم الان میرسم بعد دو سه شب جایی مهمون بودیم داشت یه موضوعی رو تعریف میکرد یهو سوتی داد که اره من خونه عموم بودم منم عصبانی شدم که چرا یه شب دیگه نرفتی عموت که همینجاس .