2777
2789
عنوان

دعوای من و شوهر

171 بازدید | 21 پست

سلام خانما من دوماهی میشه ازدواج کردم حالا شوهرم رفته شهر دیگه سرکار بعد گف نباید تنها تو خونه باشی گفتم باشه هفته اول رفته خونه باباش حالا یه هفته اس اومدم خونه بابای خودم از روزی ک اومدم هی زنگ میزنه بداخلاقی میکنه چرا رفتی اونجا پدر مادرش هم اونجایی که هستن یه خونه اس فقط و تنهان تلویزیونشونم خرابه حوصلم خیلی سر میره حالا منم نگفتم نمیرم ولی هی زنگ میزنه میره رو اعصابم منم لج کردم که میرم تنهایی خونه خودم نمیدونم چیکار کنم واقعا

خب چرا باید بره شهر دیگه 

از اول نباید قبول میکردی حالا هم دیر نشده بگو من تنهایی نمیتونم بمونم شوهر کردم که با شوهر زندگی  کنم نه تنهایی 

میرَقصانَم زِندِگی را به سازِ آرِزوهایَم .

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کسی که ازدواج میکنه یعنی به سن بلوغ رسیده و مبتونه بالغانه زندگیشو بگردونه.

پس از اساس، این حرف که نباید تنها بمونی غلطه.برگرد برو خونه خودت.

بعد از خونه خودتم هر جا راحت بودی.

چرا انقدر واقعا لی لی به لالای حرفای بی منطق شوهراتون نیذارید اخه

یاد اوایل ازدواج خودم افتادم شوهرم مثل بچا ها بهونه میاورد اسی برو خونه خودت عزیزم بهترین راهه 

قسم خورد اگه رفتی اونجا صب پا میشم میام ...انگار دیوونه شده از اول ک میخواست بره میگف برو‌خونه بابات مطمعنم مامانش و خواهرش حرف زدن و ....

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792