خونه کلنگی پدرشوهرمو با کوک برادر شوهرام کوبیدیم داریم می سازیم
بعد یه دفعه همه چی گرون شد پول تموم شد
پسرا به پدرشون پیشنهاد دادن که یه واحد رو بفروشن خرج ساختمون کنن بلکه تموم بشه
از اونور خواهرشوهرم پریده وسط سر بابا کلاه میذارین و..
مگه دروغ میگه ؟
خواهرشوهرت حق داره
دیگه گرون شده همه چیرو ک نباید پدرشوهرت بده
بعد سه تا پسر هر کدوم یک واحد خونه فروختیم و کلی پول نقد گذاشتیم
این حرف خیلی به شوهرم سنگین اومد خیلی
دعوای اساسی کرده با خواهرش
البته خونه داداش کوچیکه بودن من نبودم خداروشکر
تو این زمونه ک شب میخوابی صبح قیمتا دوبرابر ک چه عرض کنم ده برابر میشن اینکارا حکم خودکشی رو دار
به تو چه خودشون حلش میکنن
حق با خواهرشوهرته
چقد منو یاد زنداداشام انداختی ک میگن همش واسه ماست
اولا اون ازدواج کرده رفته اصلا ربطی به اون نداره
دوما منظور از فروش واحد پدرش اینه که ما و اون یکی برادر شوهرم ازش بخریم
که پدرشوهرم هم بذاره بانک خرج کنه برا خودش هم داداش کوچیکه نداره بهش قرض بده
در واقع یه قرون هم برای ما سود نداره
اخه باباش میگه نمیخوام غریبه بفروشم بیاد تو خانواده
ببین عزیزم نگو ازدواج کرده ربطی نداره مثل اینکه تو ام نتونی توی خانواده خودت نظر بدی بگن تو ک شوهر کردی رفتی
ولی درواقه دختر دلش میسوزه دیگه ی حرفی ام‌میزنه
بعدم بلخره ک خونه مال شما میشه دیگه سود هم نداشته باسه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
