من هفته هفت بارداریمم شوهرم وقتی فهمید قیامت کرد گفته باید سقط کنی اینقدر عصبانیم کرد که به لکه بینی افتادم من موندم و یک غم بزرگ دوتا پسر دارم آرزوی دختر داشتم باورم نمیشه دارم آرزوی بدست اوردمو از دست می دم شبا خوابش رو میبینم بغلش کردم تو خواب محکم فشارش دادم شوهرم حال منو درک نمیکنه وضع مالیمون هم خوبه ولی لج کرده باید یا من انتخاب کنی یا بچه بغض سنگین گلوم داره می کشم