خیلیا میپرسن من ازدواج کردم یا نه؟من درحال حاضر مجردم، قبلا تا پای سفره عقد رفتم، روی صندلی هم نشستم حتی عاقد هم اومد تااینکه عروس و دوماد اومدن مجبور شدم پاشم.
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
آخ بخدا منم 😭 چند وقت پیش با یکی از دوستای قدیمم حرف زدم گفتم راضی ام از ازدواجم خدا رو شکر... دو روز بعد جوری دعوا کردیم و کتک کاری که همسایه ها جمع شدند اصلا نمیدونم سر چی دعوا کردیم بی سابقه بود زندگیمون داشت از هم میپاشید ... یه ماشالله نمیگن تو دلشون 😏
آخ بخدا منم 😭 چند وقت پیش با یکی از دوستای قدیمم حرف زدم گفتم راضی ام از ازدواجم خدا رو شکر... دو ر ...
من که به خاطر همین ادمای چشم شور با همه قطع رابطه کردم
اصلا دیگه دلم نمیخواد کسی از زندگیم چیزی بدونه
ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
من که به خاطر همین ادمای چشم شور با همه قطع رابطه کردم اصلا دیگه دلم نمیخواد کسی از زندگیم چیزی بدو ...
منم همین طور این یکی دوست قدیمیم بود زنگ زد یعنی چشم زخمو به چشم دیدم یا مریض میشیم یا خسارت یا دعوا اه .. بهترین کار اینه با ادمای چشم دار کلا قطع رابطه کنیم پیش اونایی هم که هستن اجباری اصلا از خوشی هامون نگیم البته بازم از یه جا میفهمن و 🤕