ماجرای دیشب،ᥬ😔᭄ ᥬ😔᭄ ᥬ😔᭄ ᥬ😔᭄

اشتباه از خودته،که بدت میاد و‌قبول میکنی.من دوتا چیز خط قرمز من هستن،یکی خیانت،یکی اعتیاد و سیگارو قلیون.

تو جلسه خواستگاری به همسرم گفتم،و بهش گفتم اگه اهلشی از راهی که اومدی برگرد و زندگی رو ب کام من و خودت تلخ نکن.

اونم اهلش نبود و از همونجا هم قول داد نره سراغش و نرفت.

بنظرم همونجا که گفت بگیره و بکشه اگه بدت اومد نباید یه احساست رو فدای احساس دیگت کنی.مثلا باهم خوب بودید خوشحال بودید،دلیل نمیشه که تنفرت از قلیون و سیگار رو فدای احساس خوشحالی اون لحظت کنی،همونحا میتونستی بگی بدم میاد همسرت ادامه نمیداد.

عزیزم اشتباه متوحه شدی😁

عزیزم مگه شما باید با حرف نی نی سایتی ها زندگی کنی؟

تو نی نی سایت اصلا کاربرها فکر نمیکنن و عاقلانه رفتار نمیکنن، نگاه میکنن چه تاپیکی زدی میان فقط باهات مخالفت میکنن.

ببین اگر واقعیت و بخوای ، مردها منتظر اجازه زنشون نمیمونن، وقتی بخوان یک کاری رو انجام بدن انجامش میدن، الان فکر کردی چون شما اجازه ندادی همسرت دیگه بیرون از خونه سیگار نمیکشه؟؟؟

رفتارت بچگانه بود، همیشه جوری رفتار کن که همسرت بیاد و حرفاشو بهت بزنه چون اینجوری خیلی بهتر از اینه که همسرت همه چیز و ازت پنهان کنه .

هیچی،ب روی خودت نیار.ولی حتما درمورد این قضییه باهاش صحبت کن.نذار چیز حل نشده بینتون بمونه که آرامش رو ازت میگیره.و یه دلخوری دائمی بینتون پیش میاد که نسبت ب هم سردتون میکنه.کلا لی لی ب لالاش هم نذار.

ببین اصلا دیگ کشش نده ولی بهش بگو خط قرمزته و اون  دفعه ک‌اجازه دادی خواستی امتحانش کنی اگه روزی بفهمی کشیده کوتاه نمیای  بگو هرموقعه حالت بدشد با خودم حرف بزن مثلا بزار برات بگم دیشب ما خونه خالم بودیم بلند شدیم اومدیم همسرم گفت سرم خیلی درد میکنه تو رو میزارم خونه میرم قهوه خونه ی قیلونی بکشم گفتم نه نرو گفتم سرم درد میکنه و فلان با پدرشم سر موضوعی دعوا دارن الانم حساسیت فصلیم شروع شده خودم شدید حالم بده بعد من نزاشتم گفتم نه باید توام بیای خونه نری قیلون بکشی گو خو الان دارم بهت میگم و میرم بزار برم ناراحتم نکن گفتم مگه حالت بد نیست با من خوب شو با من حرف بزن الان سرتو ماساژ میدم  خوب شی بعد با چرب زبونی اوردمش خونه شبم حالم خیلی بد بود اصلا نمیتونستم تکونم بخورم باردارم هستم گفت رابطه میخوام منم گذاشتم کارشو انجام بده کلا کاری کردم یادش بره میخواسته بره قیلون بکشه

میدونی عزیزم

کلا ما خانوم‌ها یک توهمی داریم که فکر میکنیم میتونیم شوهرامونو کنترل کنیم ولی در واقع همه ی آدم‌ها از کنترل شدن بدشون میاد و حس بدی بهشون میده.

و در نهایت وقتی شما خیلی به عنوان یک زن به شوهرت فشار بیاری جذب دوستانی میشه که اصلا محدودش نمیکنن و پیش اونا میتونه راحت باشه و وقتی زمان بگذره و ببینه پیش دوستاش داره بهش خوش میگذره ممکنه چیزهای بدتری رو با دوستاش تجربه کنه.

همیشه بهتره آینده نگر باشی و جوری رفتار کنی که شوهرت به چیزهای کم پیش خودت قانع بشه و حس کنه کنار تو میتونه راحت باشع و حرفاشو بهت بزنه.

سعی کن بحثی ک تموم شد دیگ فراموشش کنی مردا متنفرن از اینکه ی اشتباه رو هی تکرار کنی بهش بگی بعدم مطمعن باش همسرت اگه واقعا بره سیگار بکشه اخرش میفهمی سعی کن اصلا دنبال چیزی نباشی ک ازش اتو بگیری و این حرفا میخواد بکشه ولی نزار جلو خودت بکشه ک براش عادی بشه هرموقعه گفت تو بگو نه 

سیگار اون ب خودش ضربه میزنه ن شما تا وقتی ک داخل زندگی مشترکتون نیاد