امشب بعد ده سال زندگی و کلی دعوا و کشمکش بابت پنهونکاریهای شوهرم اعتراف کرد که از ۱۲ سالگی سیگار و قلیون میگشیده
تا اینجاش مشکلی نیست طاهرا ولی دلم ازونجایی داره آتیش میگیره که ۹ سال پیش وقتی فهمیدم پنهونی سیگار میکشه شبانه روز گریه کردنامم به کنار،مقصر دونستن من تو سیگار کشیدنش روز خوش برام نداشته بود تا مدتها وقیحانه میگفت من از دست تو سیگاری شدم و چقدرررر من غصه خوردم 😔💔امشب که اعتراف کرد دلم به حال اون روزام کبابه حس یه بازیچه رو دارم ،میشه کمکم کنید چجوری فراموش کنم😔😔