فامیلیم ولی هرکدوم شهردیگه
نامزد کردیم و عقد حرمی و حلقه و اینا یک شب موند رفت خونشون منم موندم خونمون یک ماهی ندیدیم همو بعد دعوتمون کردن
دلم نمیخاست تنها بمونم انقد گریه کردم شب مامانم اینا موندن😐
البته اتاق جدا خابیدن
صبم من باهاشون رفتم😂😂😂شوهرم تعجب کرده بود