من اول یدونه گرفتم تو ماشین گم شد نرسیده خونه
دومیشو خریدم آوردم خونه
انداختم تو کارتن
شب دیدم مامانم جیغ میزنه نگو کارتن رو جویده در اومده رفته رو مامانم
فرداش انداختمش تو سبد مسافرتی گنده ها
شب شد دیدم مامانم باز داره جیغ میزنه نگو سبد رو جویده اومده بیرون
انداختمش تو قفس
از بین میله های قفس میومد بیرون 🤐
بلند شدم رفتم یه چیزی مثل جانونیه خیلی گنده گرفتم که جایی برای دندون انداختن نداش
بزرگم بود قدشون ب سقف جانونی ک جا گاز داشت نمیرسید
زیر جانونی چرخ کوچیک بود
فهمیده بودن خودشونو میکوبیدن ب دیواره جانونی ،تو خونه حرکت میکردن😆
خیلیییییی باهوشن
غذا میدادم نمینمیخوردن
تو لپشون قایم میکردن بعد میبردن زیره چوب اره ها میریختن
میومدن دوباره منتظر میموندن که بهشون بدم
خیالشون ک راحت میشد ک دیگ نیس میرفتن میشستم میخوردن
ولی تا همه رو نمیگرفتن خیالشون راحت نمیشد