زني را مي شناسم من/که در يک گوشه ي خانه/ميان شستن و پختن درون آشپزخانه/سرود عشق مي خواند/نگاهش ساده و تنهاست/صدايش خسته و محزون/اميدش در ته فرداست/زني را مي شناسم من/که مي گويد پشيمان است/چرا دل را به او بسته/کجا او لايق آنست/زني هم زير لب گويد/گريزانم از اين خانه/ولي از خود چنين پرسد/چه کس موهاي طفلم را/پس از من مي زند شانه؟
حالا مثلا شوهرت راضی شد دماغشو عمل کرد بچتو چیکار میکنی که دماغش به باباش کشیده،لابد اونم مجبور میکنی عمل کنه بعدم نوه تو،بعدم نتیجه تو این داستان ادامه دارد.....
زني را مي شناسم من/که در يک گوشه ي خانه/ميان شستن و پختن درون آشپزخانه/سرود عشق مي خواند/نگاهش ساده و تنهاست/صدايش خسته و محزون/اميدش در ته فرداست/زني را مي شناسم من/که مي گويد پشيمان است/چرا دل را به او بسته/کجا او لايق آنست/زني هم زير لب گويد/گريزانم از اين خانه/ولي از خود چنين پرسد/چه کس موهاي طفلم را/پس از من مي زند شانه؟