سلام امروز دنبال خواهرم رفته بودم تا چندتا وسیله برقی اشپزخونه بخره بصورت قسطی حتی چون دسته چک نداشت من چک کشیدم واسش. من مجرد و شاغلم به خواهرم گفتم منم چندتا رو میخوام بعدا بیام قسطی بخرم. خواهرم دراومد گفت مگه ما ازدواج کردیم اینها را داشتیم گفتم شما ۲۰ سال پیش ازدواج کردید اینها مد نبوده گفت ربطی نداره تو میخوای این چیزا را با پول خودت بخری تا منتشو سر مامان و بابا بزاری دیگه هیچی نگفتم خیلی دلم گرفت. اومدم قضیه را به مامانم تعریف کردم ( مامان چندساله میخواد نصف یکی از زمین هایی که بهش ارث رسیده را به یکی از خواهرام بده چون وضع مالیشون از بقیه خواهرام ضعیف تره) مامانم گفت که دیدی باید زود زمین به اسمشون کنم تا بقیه اعتراض نکنن. حالا من ازدواج نکردم اینده ام مشخص نیست خواهرم از اون طرف مامانم هم به فکر من نیست امشب خیلی دلم شکست خیلی
الهی عزیزمم
عزیزم خودت شاغلی آینده توبساز بی خیال حرف بقیه
خداروشکر شاغلی بی نیازی از بقیه
قربونت برم نمیدونم کی هستی اما دلت واسه این چیزا نگیره الهی تنت سالم باشه و ی شوهر خوب گیرت بیاد ک همه چی واست جفت و جور بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
