سر موضوعات پیش پا افتاده دعوا و قهر نمیکردم.
در مورد پوششم بیشتر گیر میدادم
الان بهتر شده و ازادترم
اما اوایل اذیت شدم.نه اینکه چادر کنه سرم اما جوراب پوشیدن و مو یکم بیرون نباشه و...
اللن اما خودش مانتو جلو باز و شلوار قد۹۰پیشنهاد میده
سه چهار سال اول الکی دلخوری پیش می اوردیم
اگه برمی گشتم به اوایل نامزدی
یه روز از خونه بابام بیرونش می کردم
بعد یه آهنگ قشنگ می گذاشتم و کلی می رقصیدم
بعدم می رفتم دنبال کار و ادامه تحصیل خودم
قدم اول من ازدواج نمیکردم تا مستقل نشدین ازدواج نکنین تا مستقل نشدین ازدوااج نکنین
،بعد حالا شد نمیذاشتم همینجوری دعوتم کنن بفهمم بله برونمه یعنی سردعوت الکی نمیرفتم خونشون حتما مناسبتو بپرسین
بعد هررفتار همسرمو یاداوری میکردم ک بعد ازدواج قراره چندبرابرشو ببینیها این اولشه تازه اینه!
بعد نمیذاشتم ببرنم دکتر چکاپ پرده بکارت
شروط عقد مینوشتم حق تحصیل حق مسافرت و حق های مسلم دیگمو
خانوادتون بدترین خانواده دنیا باشنم نگین ب شوهر لامصبتون نگین، شما گاهی دلتون میلرزه برا خانوادتون اونموقع ب اون حق اضافه حرف زدن میدینو نمیذاره ببینیشون
قبول نمیکردم با مادرشوهر باشم
بیشتر خرج میکردم طلاهامو نمیفروختم
با مادرش دهن به دهن نمیشدم و با سیاست تر برخورد میکردم
کمتر دعوا و قهر میکردم با شوهرم و خیلی چیزای دیگه .....
اول اینکه با ایشون ازدواج نمی کردم بعدش خرج میکردم چه داشت چه نداشت محبت زیادی نمی کردم از خانواده اش خواسته ها اشتم و کمک میگرفتم حرص سلامتی و غذاش میخوردم.....
