سلام خانوما سریع میرم سر اصل مطلب. من بامادرشوهرم ازهمون اول اختلاف داشتیم خیلی سعی کردم خوب باشم احترام بزارم ولی اصلا روی خوب نداره مادرشوهرم ازهمون اول هم چون شوهرم منو دوست داشت ازمن خوشش نمیومدوکلا باهام مشکل داشت که واقعا8سالو نمیتونم اینجاهمشو بنویسم.من هوس بلال کرده بودم شوهرم نتونسه بود بخره ماطبقه بالای مادرشوهرم هستیم خوردو خوراکمون یکیه چون خیلی هوس کرده بودم به دخترم گفت به بابابزرگ بگو بخره اونم خریده بود و به شوخی و خنده به دخترم میگف راستشو بگو کی هوس کرده بود ماهم میخندیدیم یهومادرشدهرم پکرشد فهمید من خواسته بودم.ویه دعوای حسابی راه انداخت ک شوهرمم خیلی نار احت شد حتی پدرشدهرم گف زن بس کن یه بلاله دیگه ومن دوسه هفته نرفتم خونشون بعد این مدت من دوباره بدون اینکه کسی چیزی بگه وخیلی اتفاقی مجبور شدم بازم برم گفتم بیخیال چون خیلی احمقم و زود میبخشم. ولی امروز دگ کفرمو دراورد بابام اومده بود گفته بودم بیاد یه چن تیکه فرش داشتم ببره بده بشورن بعد بابامو جلودر دیده قشنگ سرشو انداخت رفت بی لیاقت بابابرای سلام ازماشینش پیاده شد تاسلام کنه ک شوهرمم خیلی جا خورد صداش زد مامان اونم برگشت بااکراه سلام داد خیلیییی ناراحتم واقعا پیش بابا خجالت کشیدم قشنگ مادرشوهرم زده به سیم اخر بنظرتون چه رفتاری باهاش بکنم قبلا ازاین رفتارا حداقل باخودمم داشت باخانوادم نداشت...
وااای
فک کنین همون روز دقیقا اش پخته بود برای خواهرشوهر دخترش برده بود اونوقت یه بلال که فوقش یدونه من مبخوردم یدونه هم نوه و پسرش زیادی دید. حتی شوهرم انقد ناراحت شد که چطور برای فلانی اش میبری برای ما یدونه بلال و زهرمار کردی
لعنت به زندگی کنار مادرشوهر
ادمی که شعور نداره نداره دیگه کاریم نمی شه کرد
شوهرت نظرش چیه درمورد مادرش؟
هچی الان شوهرت خودشداره میفهمه به مادرش میگه .تو خودتو خراب نکن همون سر سنگین باش کافیه
کمبود محبت داره شاید پدرشوهرت خیلی آدم حسابش نکرده یا نمیکنه
فقط میتونم بگم درکت میکنم
عزیزم تموم این مشکلات به خاطر اینه که کنار هم هستین
همون ضرب المثل معروف که میگه دوری و دوستی
هرچی دور ار باشی عزیز تری
مادرشوهرمنم یه غلط زیادی کرد که تا یمدت نمیزارم نوشو ببینه بعدآدم میشه
میگه شرایطشو نداریم جدا شیم بخاطر من تحمل کن یه چندوقت دیگه. ولی دیگه8ساله جونم به دلم رسیده. کاملا متوجه رفتارمادرش هست وکم و بیش ازطرفش حمایت میشم ولی واقعا ازارم میده حتی بدترهم میکنه همه حتی پذرشوهرمم قبول داره حتی به دخترش گفتم ازاول بامن مشکل داشت منو خیلی اذیت کرده و میکنه سکوت کرد ینی قشنگ حمایتشم نکرد نگف اینطوری نیس باسکوتش قبول کرد
کاری از دست تو بر نمیاد مقصر شوهرته که مادرش و میشناسه بعد از ۸ سال هنوز نتونسته یه جای برای زن و بچش فراهم کنه اینقدر اذیت نشن
