من مادر نميشوم تا فرزندم را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
هفته ای ۱ بار برو که حرمتا حفظ شه بقیه وقتارو برین بیرون پارک بازار سینما کافه یه روزایی اون بیاد خونه شما اونایی که این دورانو گذروندن بهتر میدونن عزیز حتما گوش کن به حرفشون
اوایل همه مادرا همینو میگن بعد رفته رفته شیرینی به ترشی میره😁😁احتراما از بین میره....بعد روی عروس عیب میزارن عروس یه شکلی بود اون شکلی بود....اینجوری گفت اونجوری شد😉😉😁😁