2777
2789
عنوان

خانمایی ک راه دور ازدواج کردن..😁

295 بازدید | 26 پست

وقتی عقد بودید میرفتید خونه مادرشوهرتون؟

چندروز میموندین؟

اونجا کار هم میکردین؟

ممنون میشم اطلاع بدین😇

من راهم خیلییی دوره میخوام یکم نظراتو سبک سنگین کنم بیینم چیکار باید کنم چیکار نکنم

دور چشمان تو گردم که ز من غمگینی.. :)🤍🦋

اره میرم سه روز

وارﺩ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﻧﺴﺨﻪ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﻫﻨﺪ👀.ﻓﺮﺩﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ‌ﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ:ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺁﻣﯿﺰ ﭘﺮﺳﯿﺪ:😏ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ.ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺗﯿﺮ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺁﺟﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﺟﯽ؟ﺍﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﮔﺮﻭﻧﻪ ﻫﺎ. ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺁﻧ‌ﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺯﺑﺮ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﻧﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﻢ🤗…ﺍﮔﻪ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﺑﻬﺘﺮﻩ، ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺪﻩ.ﻣﺘﺼﺪﯼ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎنش ﯾﺦ ﺯﺩ🙃…ﭼﻪ ﺣﻘﯿﺮ ﻭ ﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﮐﺴﯽ ﻛﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻐـ🚶🏻‍♀️ـﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ!ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧﺞ، ﺷﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑﺎﺯ ﻫـﻤﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻧﺪ.😉 جایگاه شاه و گدا، دارا و ندار قبر اسـت…👩‍🦯تقواست کـه سرنوشت ساز اسـت💌 برای رسیدن بـه “کبریا” باید نه کبر داشت نه ریا💔💔

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دو سه روز..کارهم به اندازه ریخت وپاش خودم جمع کنم ..کمک حالشون باشم..بیشتر شوهرتبون بیادخانه شما

اخه اون سر کاره 

میاد اما خب منم باید برم بعد از چندماه بلاخره 

دور چشمان تو گردم که ز من غمگینی.. :)🤍🦋

باورت‌میشه اصلا نمیرفتم خونه مادرشوهرم.چون شوهرم کلا شغلش شمال بود و خودشم از خانوادش دور بودش.خانوادش کرج بودن بجز پدرمادرش.گاهی میرفتم کرج اما یکبار حتی خونه خواهرشوهرام یا جاریام نخوابیدم با خالم جاری هستم همش خونه خالم بودم و ی خاله دیگم که کرج بود اوناام میگفتن بیا چرا نمیای میگفتم که نه من اینجا راحتترم و از اینچیزا.خونه اوناام درحد ظرف شستنو جمع و جور سفره.اما با خالم راحتیم خیلی حتی الانم شده که جاروبرقی اینا بکشم خونشو

بهت فکر میکنم هرروز،ازت دل میکنم هربار،ولی چشمات تو عکسا نمیزارن برم انگار.🖤فقط کارم شده گریه،همش دلتنگ و افسردم، یجوری تو خودم میرم خودم فکر میکنم مردم.یه گوشه بی تو میشینم، یه گوشه ماتو مبهوتم،یه روزی زیرو میشم یه بمب از جنس باروتم.
باورت‌میشه اصلا نمیرفتم خونه مادرشوهرم.چون شوهرم کلا شغلش شمال بود و خودشم از خانوادش دور بودش.خانوا ...

الهی عزیزمم 

اخه من اونجا کسیو ندارم

خوشبخت بشی گلمم

دور چشمان تو گردم که ز من غمگینی.. :)🤍🦋

والا من راهم دور نبود کلانم دوماه بیشتر عقد ونامزد نبودم ولی وقتی می رفتم خونشون می موندم اهل تعارف اینا هم نیستم اوناهم نبودن پدر شوهرم روز اول که رفتم خونشون گفت عزیز اینجا خونه خودت بریز وبپاش تو دیگه دختر خودمی .منم راحت بودم بلاخره کارم می کردم حتی غذا هم درست می کردم خودم نه اینکه اونا بهم بگن پاشو انجام بده ‌

من نمی‌رفتم همسرم پیشم میومد

منم اکثرا همسر میومد من اصلا راحت نبودم با اونا هنوزم بعد ۷سال همونم اصلا نمیرم

بهت فکر میکنم هرروز،ازت دل میکنم هربار،ولی چشمات تو عکسا نمیزارن برم انگار.🖤فقط کارم شده گریه،همش دلتنگ و افسردم، یجوری تو خودم میرم خودم فکر میکنم مردم.یه گوشه بی تو میشینم، یه گوشه ماتو مبهوتم،یه روزی زیرو میشم یه بمب از جنس باروتم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792