من اگ برگردم ب گذشته. ک 9 سالم بود... ب تحدیدای بابام گوس نمیدادم و گول حرفاشو نمیخوردم... و ت دادگاه مامانمو انتخاب میکردم و تاالان عشق و حال میکردم...
الان دگ طلاق نگرفتن... مامان بدبختم بو خاطر من برگشت... کاش اونقدر ساده نبودم کاش...
ده سال پیش بزرگ ترین اشتباه زندگیم رو کردم جوری که تا عمر دارم باید تاوان پس بدم هیچ جوره هم نمیشه درستش کرد
زني را مي شناسم من/که در يک گوشه ي خانه/ميان شستن و پختن درون آشپزخانه/سرود عشق مي خواند/نگاهش ساده و تنهاست/صدايش خسته و محزون/اميدش در ته فرداست/زني را مي شناسم من/که مي گويد پشيمان است/چرا دل را به او بسته/کجا او لايق آنست/زني هم زير لب گويد/گريزانم از اين خانه/ولي از خود چنين پرسد/چه کس موهاي طفلم را/پس از من مي زند شانه؟
من اگ برگردم ب گذشته. ک 9 سالم بود... ب تحدیدای بابام گوس نمیدادم و گول حرفاشو نمیخوردم... و ت دادگا ...
چه دردناک
زني را مي شناسم من/که در يک گوشه ي خانه/ميان شستن و پختن درون آشپزخانه/سرود عشق مي خواند/نگاهش ساده و تنهاست/صدايش خسته و محزون/اميدش در ته فرداست/زني را مي شناسم من/که مي گويد پشيمان است/چرا دل را به او بسته/کجا او لايق آنست/زني هم زير لب گويد/گريزانم از اين خانه/ولي از خود چنين پرسد/چه کس موهاي طفلم را/پس از من مي زند شانه؟