2777
2789

خیلی دلم گرفته خیلی 

مشکل اتخاب واحد داشتم رفتم دانشگاه اونارو حل کنم

بعدش دیدم نامزدم(هنوز عقد نیستیم ولی قول و قرار عقد گذاشته شده برا چند ماه بعد الانم برای اطمینان خاطر چند ماه حرف میزنیم اگه مشکلی پیش نیومد عقد کنیم)

دیدم نامزدم اصلا باهام خوب حرف نمیزنه  ۶ ۷ بار بهم زنگ زد تو اون تایمی که دانشگاه بودم خیلی هم بد حرف میزد باهام هی مسخرم میکرد اصلا کسی نیست که مسخرم کنه🙁

بعدش تو بار اخری که زنگ‌زد گفتم رحیم واسه چی هی زنگ میزنی مسخرم کنی من چه مناهی دارم میخوای بیرون گریه کنم همه ببینن صدامم گرفته بود گفت متنفرم تنها میری جایی 

گفتم خب چیکار کنم چاره نداشتم کسی نبود ببره که گفت اصلا چجوری خانوادت اجازه میدن بری چجوری نگرانت نمیشن همه چا پره گرگ نمیخوام چشمشون بهت بخوره

منم گفتم منظورت چیه اخه رحیم من خیلیم خوبه رانندگیم اگه مطمئن نبودن اجازه نمیدادن

بعدش گفت نه باید میگفتی من میبردمت مگه من مردم

یا باید بابات میبرد چجوری این همه راه اجازه میده اخه چجوری بابات که خیلی ادم حساسیه

گفتم مشکلت با چیه اخه گفت جاهای نزدیک هر جا خواستی برو جای دور من اجازه نمیدم بقیش رو الان مینویسم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مشکلش با رانندگی منه پس چرا به زن سابقش ماشین خریده بود خودشم به گوشم رسیده که مجردی تا شمال تنها میرفت زن سابقش

امروز خالم یه حرفی گفت گفت مردایی که طلاق میگیرن اون ازادی رو که به زن اولشون داده بودن رو به زن دوم نمیدن اون خرجی که براش کرده بودن رو به زن دوم نمیکنن ممکنه اینم از اون دسته باشه واقعا حقیقت داره ؟ اینجوریه ؟ چون به زن سابقش خیلی خرج میکرد خیلی

من دختر بد حجابی نییتم زن سابقش خیلی بدحجاب بود اخرشم خیانت کرد بهش

امیدوارم که شما گول این جمله معروف یعنی همین پیامی که نامزدت ن براتون فرستاده رو نخورید

این به هیچ عنوان به دلیل دوست داشتن زیاد نیست، لطفا حواستون رو جمع کنید بیشتر، این رفتار یگ زنگ خطره

عزیزم الان خوشت میاد از این حرفاش بعد که باهاش بری زیر یک سقف به جایی میرسی که دلت میخواد بمیره و نباشه چون خسته کننده میشه چون دلت آزادی و اختیار عمل میخواد ، هیییییچ آدمی از زندانی بودن خوشش نمیاد اگر زندانی بودن حس خوبی داشت که رفتن به زندان یک مجازات نبود.


بیین شوهر منم همین طوریه 

مردایی که خیلی زنشونو دوست دارن اینطوری هستن

شوهرم خیلی سختگیر بود ابدا حق نداشتم جایی تنها برم البته خودمم بدم نمیومد یکی باشه راننده شخصیم بشه

خلاصه اینکه اوائل خیلی سخت گرفت ولی دید که به حرفاش و کاراش حساس نیستم بلکه باهاش پایه هستم یواش یواش بیخیال شد دیگه بهم سخت نمیگیره

الان بهم سخت نمیگیره من تنبل خانم شدم البته اگه خودم گواهی نامه داشتم حتما میذاشت رانندگی کنم

باز شوهر تو راه نزدیک رو نیزاره شوهر من ا پشت در خونه هم نمیذاشت تنها برم ولی الان کلا ولم کرده 

شوهرت وسواس نیست غیرتیه خیلی دوست داره و آینده همه جوره پشتت هست و غم تو غم شوهرت میشه

ایشاالله خوشبخت بشید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792