چن وقته خونه ام خونه مادرشوهرمینا جفتمونن دیشب ی مراسمی داشت حدودا ۱۳ نفر اینا ولی ماسک زده بودن کسی نبود پذیرایی کنه من بدبخت پذیرایی کردم و زودی برگشتم از صبحی ک بیدار شدم پشت سرم جمجمه اش گز گز میکنه و بدن درد وحشتناکی دارم ب طرز فجیعی ظهر سردم بود الان ی کم بهترم و گلومم اب دهنمو قورت میدم خلط داره چ کنم
ظهری شوهرم اومده ارواح عمش ب شوخی کردن همچین با مشتهای سنگینش میکوبید روی سر و دست و سینم گفتم مریضم باور نکرد واینکه برج ۳ کرونا گرفتیم