شماره ها رد و بدل شده ک بحرفیم اشنا بشیم چندبارم بهش گفتم حرفای اونجوری واسه بعده عقده الان فقط میخوام بحرفیم همو بشناسیم اما هربار باهاش میحرفم یا پیام میدیم اخرشو میکشونه ب حرفای اونجور مثلا میگه دوس دارم بعدا همش بغلت کنم فلان کارو کنم اینجور اونجور...ادمو معذب میکنه شماها تو دوره شناخت پسره چجور بود رفتاراش؟انگار دوره شناخت نیس انگار نامزدشم همش راجب سور و سات عروسی و خونه زندگی میگه
اگه راجع به مسائل جنسی حرف میزنه ردش کن این کلا درگیر همونه تو اولین فرصتم ترتیبتو میده
یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر کوچولوی من مامان عاشقته
یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر کوچولوی من مامان عاشقته
خب این فهم و شعور و شخصیتشو میرسونه دیگه،اینکه اون مساعل براش در درجه اولن بعدا تو و شخصیتت براش مهم ...
یبار پرسیدم از چی من خوشت اومده گفت بخاطر ظاهر و تیپت بعد بخاطر نجیب بودنت چیکارکنم سر همین ردش کنم پشیمون نشم؟اخه موقعیتش خوبه خیلیم منو میخاد هرچی شرط گذاشتیم داره انجام میده