من یکساله عروس کردم 5تا خواه شوهر دارم سه تاشون ازدواج کردن دو تاشون مجردن شوهرم هم 2تا برادر داره. بعد اینا اوایل ازدواج میگفتن که هر هفته برای ناهار یا شام بیاین خونمون منظور خونه پدر شوهر هستش الان نزدیک چند ماهه فقط مادر شوهرم با دختران هستش شوهرم یک روز در میزه به مامنشینا سر بزنه هر دفعه رفته میگه دو تا را خواهرم خونشون بوده حالا دعوت به کنار یکبار نشده مادر شوهرم زنگ بزنه حالمو بپرسه در حالیکه من اصلا کم احترامی نکردم بهشون مار بنایی میشه به شوهر من میگن پل میخان شوهر من میده بعدش دکتر شوهر من میبره خرجشونو میده .در حالیکه دخترای مجردشون ه. دو کارمند با حقوق بالایی هستن .مامانم ناراحت میشه مثلاً جمعه شوهرم میره مامانم میگه جرا تورو نبرده تنها موندی