یبار داداشم ب شوخی گلومو گرفته بود گفت خفت میکنم پول زور بهم بدع همون موقه از بس گلومو فشار داد گلاب به روتون اینقدر استفراغ کردم روش خخخخخ. میگفت چرا گم نشدی بری تو دسشویی.
یبارم دعوامون شد بدجور سرمو گرفت با صورت کوبید زمین بینیم شکس ازحال رفتم میگفت نفس گو خوددم همین الان میبرمت دماغتو عمل کنی پولشم میدم. یادش بخیر همش دعوا میکردیم خخخخ دلم واسش تنگ شده سه ساله باهم قهریم باهام سرسنگین حرف میزنه اصلا نگام نمیکنه درحد اینکه مثلا بگع اینو بگیر بذار یخچال و اینا🥺🥺