بچها خواب دیدم داریم میریم شهرمون ولی انگار پیاده
بعد یه تو راه یه گاو بزرگ پخته شده افتاده بود
جلوتر یه اسکلت گاو که گوشتاشو خورده بودن
بعد رسیدیم یه خونه، یه گاو داشتن میپختن بمن گفتن پوستشو بکنم😕😕 منم تا نصفه کندم
بعدشم دیدم من به دخترو کشته بودم گذاشته بودم کند دیواری، داداشمم همینطور
اه خیلی مسخره و چندش بود بنظزتون تعبیری نداره