سلام دوستان من خیلی وقت بود که مشکلاتم رو با نامزدم اینجا در میون میزاشتم و شما همیشه به من میگفتین تموم کن همتون بلا استثنا دید منفی داشتین ما تقریبا دو ساله دوستیم با اطلاع خونواده ها و الان واقعا من کم اوردم اول یک کم از کارایی ک این ادم در حق من کرد و مینویسم بعد میگم چیشده لطفا بگین من در حقش نامردی کردم یا نه : خیلی بی ادب بود هم نسبت به خودم هم خانوادم جلو روی مادرم بهش گفت حیوون و ب خواهرم گفت بی شخصیت و خیلی چیزای دیگه ،دیگه این ک چ چیزایی پشتشون گفت به من و فحش داد بماند دست روم بلند کرده تا کوچیک ترین چیزی میگم دعوای بزرگ راه میندازه عقاید عصر حجری داره مثل اینکه زن فقط باید بگه چشم و این چیزا هزار بار تا حالا دلمو شکسته همه کادوهایی ک براش خریده بودمو جلو روم اتیش زد من ی خواهرزاده دارم ک مادرزادی یکم مشکل راه رفتن داره بهش گفت فلج افلیج ب من گفت قد کوتاهی چمیدونم فلانی هزار بار دل منو شکست هزار بار همش بهم فحش میداد اصلا منو نگه نداشت و هر چی ازم میدونست جلو خونوادم ریخت وسط اینا فقط قسمت کوچیکی از ماجرای ماست چن روز پیش اومد خودشو انداخت تو خونمون همه درارو بهم میکوبید منو محکم کوبوند ب دیوار پام کبود شد حسابی حالمونو گرفت فقط میگفت باید با من ازدواج کنی منم گفتم باشه ک فقط بره از خونمون ولی واقعا نمیتونم باهاش امشب عکسامونو چاپ کرده بود اورد دم خونمون گفت بیا بگیر نرفتم خواهرش زنگ زد ک جوابشو بده منم انقد عصبی بودم بدجوری باهاش حرف زدم نامزدم پیام داد ک دیگ سمت من نمیاد و من دلشو شکستم
فک میکنین خیلی نامردی کردم در حقش؟
الان موقعیت خونواده خودمو اونو پست بعدی بهتون میگم