هر کاری برا عذاب دادن من میکنه بهم میگه تو زن باباتی انقد بهش میرسی خب من چیکار کنم بابام از بیرون میاد ناهارشو میدم شام میدم چایی میدم الکی میگه همه همسایه ها میگن دخترت زن باباش نه تو امروز اینو گفت بابام سرخ شد فشارش رفت بالا منم انقدر خجالت کشیدم که اومدم اتاق نیم ساعته دارم گریه میکنم گریه‌م بند نمیاد خودم خسته شدم انقدر اومدم تو نی نی سایت تاپیک زدم درد و دل کردم ولی دلم پیخواد به برقی چیزی دست بزنم بمیرم چون بخاطر ابروی بابام نمیخوام از خونه فرار کنم جایی هم ندارم که فرار کنم بخام برم لعنت به این زندگیم که از مادر شانس نیاوردم
توکل کن به خدا.....فرصت کردی بیا زندگی من و بخون و امیدوار شو
این دیگه چه حرفیه جلل الخالق
خو انجام نده،گریه داره دیگه؟بزار مامان بابات کاراشونوخودشون بکنن توام بکارای خودت برس
بنظرم مادرتون نیاز به محبت زیاد و توجه احتیاج دارن وگرنه مامانا از خداشونه غذا و شام پدرمون بدیم اونا استراحت کنن ....خب تو غذا درست کن بزار مامانت به بابات برسه
آروم باش
اصلا برات مهم نباشه بقیه چی میگن
تو از این گوش بگیر از اون یکی در کن
بعدم باباته غریب که نیست
مگه تقصیر توعه که مادرت حسودی میکنه
دخترا هم که بابایی هستن
پس بیخیال حرف مردم شو
متاسفانه مادرتون دهن بینه همسایه زر زدن اینم اومده گفته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
