اولین روزی که شوهرم مبتلا شد بچه هام را گذاشتم خونه مامانم و اومدم خونه شوهرم دفترش را بست و دیگه اصلا سر کار نرفت با اینکه حالش خوب بود.یک هفته بعد خودم احساس کردم مبتلا شدم از همون روز دیگه اصلا از خونه بیرون نرفتم همسایه برام ندری آورد بهش گفتم بزار پشت درب و داخل نیاد دستهاش را هم حتما ضد عفونی کنه اول بدش اومد ولی بعد زنگ زد تشکر کرد مامور آب و برق و گاز را بهشون میگفتم از پشت آیفون که ما کرونا داریم حتما دستتون که به زنگ ودرب زدین ضد عفونی کنین موقعی که برای دکتر و سرم زدن بیرون میرفتم دوتا ماسک میزدم فاصله ام را با همه رعایت میکردم پشت چراغ قرمز شیشه را میدادم بالا بچه های کار نزدیک نشن سفره یکبار مصرف میبردم مینداختم روی تخت سرم میزدم بعد جمعش میکردم الکل همراهم بود اگه به دکمه آسانسور دست میزدم یا دستگیره بعدش الکل میزدم نمیذاشتم کسی باهام سوار بشه میگفتم کرونا دارم اولش همه بد نگاه میکردند ولی در آخر این من بودم که خوشحال بودم از اینکه به کسی انتقال ندادم خانواده و بچه هام را 20 روز ندیدم ولی ارزشش را داشت
افرین
کاش همه‌مثل‌شما بودن...احسنت
چون نمیدونستیم شوهرم از کجا مبتلا شده داخل پیج اش استوری کردیم که کسایی که باهاش در تماس بودن رعایتت کنن یه موقع مبتلا شدن مراقب خانوادشون باشن بماند که چقدر فحش خورد 😂😂😂😂
احسنت
افرین ولی بچه ها مگ نا قل نبودن بردین خونه مامانتون؟
برادرشوهر گاو من کرونا گرفت بعد گفت من دندونم درد میکنه رفت دندونپزشکی..با اینکه میتونست نره و دوسه هفته بعد بره...دیگه ببینید چند نفر رو الوده کرده...خدا این جور ادما رو از زمین برداره ک از عمد میخوان ملتو مریض کنن
مام خانوادگی گرفتیم حتی دعوا راه مینداختبم کسی نیاد ولی متاسفانه مادربزرگم میومد اما بازم ما رعایت کردیم و باکسی ارتباط نداشتیم یک ماه از کارو زندگی افتادیم ولی ارزششو داشت کسی نگیره که بعد دعامون کنن بگن شما به ما دادین اما الان یسری گرفتن تو اشناها باهمه رفتو امد دارن و براشون مهم نیست ک کسی با مریضیشون بمیره
منم بادوتا ماسک پسرمو با همسرم بردیم دکتر
با فاصله ی زیاد از دکتر واستادم
گفتم خودم کرونا دارم
دکتر گفت برو بیرون
کاش همه مثل شما بودن
من جند نفرو دیدم میدونستن کروناااااا دارن اما چون خفبف بود اهمیت ندادن و میرفتن مهمونی
تو خونه کرونا دارید زنگتون تو کوچه مشکلی نداره که!!! بچه هاتونو بیست روز گذاشتین پیش مادرتون؟ خوبه موندن پسر من امکان نداره یه روزم جایی بی من بمونه! بازم ممنون که رعایت کردین و مخفی کاری و بیخیال بازی درنیاوردین😚
اره والا..بعضی ها بلانسبت شما بی شعورن...من ۱۸ سالم بود عروسی کردم بابام بخاطر کرونا عروسی نگرفت واسم.انقد پشت سرم حرف زدن ک دختر فلانی انگار بیوه بود بدون هیچ مراسمی فرستادنش رفت.یا گفتن شاید حامله بوده نخواستن معلوم بشه...در این حد رو اعصابن
