2777
2789
عنوان

عصبی شدم اخلاقم گند شده غر میزنم

109 بازدید | 12 پست

بچه ها من تقریبا 10ماهه بابامو از دست دادم جلو چشمم سر یه ماه سرطان گرفت بعدم فوت شد جوون بود باباییم خیلی دلم براش تنگ شده شبا بهش فک میکنم تپش قلب میگیرم همش یاد گریه های خودمو خواهرام ومامانم میوفتم حالم خراب میشه همه مسئولیت زندگی رو خودم به دوش میکشم  همش سر خواهرم که ته تغاری بابام بود غر میزنم چیکارکنم حالم خوب شه

زن زندگی آزادی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

میفهمم عزیزم

یادمه تا یکسال هرجا که میرفتم فقط اشک بود و اشک

چشمام جز اشکام هیچی و نمیدید

منم فقط ۱۷ سالم بوود

به مرور بهتر میشی ولی هیچوقت یادت نمیره...

ولی من یه روزم فکر نکردم پدرم نیس حتی بعد ۸ سال و نیم هنوزم وجودشو احساس میکنم

حتی مرگم مارو از کسایی که دوسشون داریم جدا نمیکنه

باباهامون تا ابد توی قلب ما زندن و نفس میکشن🥺🧡

منم الان دردم دردشماست ...بابام سرحال و قبراق دوهفته پیش سکته قلبی کرد و رفت .. حال خرابی دارم

خیلی سخته درکت میکنم من برادرم ندارم اخه خیلی تنهاییم فقط 3تاخواهر دارم و مامانم.اینقد بابام از کرونا میترسید که میگفت یه وقت کرونا نگیرم اخرش با سرطان فوت کرد

زن زندگی آزادی
منم الان دردم دردشماست ...بابام سرحال و قبراق دوهفته پیش سکته قلبی کرد و رفت .. حال خرابی دارم

خدا رحمت کنه منم بابام جلو چشم خودم سکته کرد و فوت شد ۵۰سالش بود 

کاربری mylovesam20سابقم خودمم نمیدونم چرا تعلیق شدم ،😁

[QUOTE=204510184]میفهمم عزیزم یادمه تا یکسال هرجا که میرفتم فقط اشک بود و اشک چشمام جز اشکام هیچی و نمیدید منم فقط ...[/QU

بعد فوت بابام شروع کردم ادامه تحصیل بدم هم کارمیکنم هم خرید خونه ومسئولیت های دیگه خودمم یه بار ازدواج ناموفق داشتم وجدا شدم همه این دردا رو تحمل میکنم دوست دارم خودمو سرزنده نشون بدم که باعث افتخار بابام بشه دارم برای دخترا جهیزیه میخرم که چیزی کم وکثر ندشته باشن ولی این عصبی بودنمو نمیدونم چیکار کنم 

زن زندگی آزادی
[QUOTE=204510184]میفهمم عزیزم یادمه تا یکسال هرجا که میرفتم فقط اشک بود و اشک چشمام جز اشکام هیچی و ...

منم تک خواهرم زود ازدواج کرد و رفت من موندم و مامانم

مامانم تمام غماشو بمن میگفت و میگه کارا با من بود و هست

بدون تعارف بگم نابود میشی بعد یه چن سال

هیشکی قدر خودت مهم نیس

من الان کلی مشکل روحی پیدا کردم سر اینکه خودمو خوب نشون دادم و غم بقیه رو‌خوردم

منم تک خواهرم زود ازدواج کرد و رفت من موندم و مامانم مامانم تمام غماشو بمن میگفت و میگه کارا با من ...

جدی میگی  همه میگن اینا خودشون رو میتونن اداره کنن میگن به فکرخودت باش ازدواج کن دوباره بعدسنت بره بالا میخوای چیکار کنی ولی عذاب وجدان دارم همش

زن زندگی آزادی
جدی میگی  همه میگن اینا خودشون رو میتونن اداره کنن میگن به فکرخودت باش ازدواج کن دوباره بعدسنت ...

اره بخدا

اول خودت بعد بقیه، قرار نیس بیخیال خانوادت شی که ولی خودتو وقف نکن حروم نکن،هر چیزی به اندازش

اره بخدا اول خودت بعد بقیه، قرار نیس بیخیال خانوادت شی که ولی خودتو وقف نکن حروم نکن،هر چیزی به اند ...

خدارحمت کنه همه پدرا رو واقعا سخته سایه پدر رو بالای سرت نداشته باشی  ادم امنیت نداره 

زن زندگی آزادی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792