2777
2789

من خودم کلاس 11 بودم 

بعد قراربود به خاطر کلاس فوق العاده تا 3 بمونیم و قرار شد به خانواده هامون خبر بدیم 

من رفتم زنگ بزنم کلی شلوغ بود تا زنگ کلاس خورد نوبتم شد مدرسمون دوتا تلفن داشت من تلفنو گرفتم شماره هم گرفتم یهو یکی از اون از خط گفت گوشی و بذار من دارم زنگ میزنم صداش شبیه دانش اموز بود منم گفتم نمیییذااارم تو بذار😡گفت میگم بهت  قطع کن تو دلم گفتم عجب پروعیه بهش گفتم قطع نمیکنم تو قطع کن من الان باید برم گفت گفتممممممممم قطع کن گفتم دیگع خیلی روش زیاد شده گفتمش عجب رویی داریا چی فکر کردی😑😡😡😒😒😒

یهووووووووووو دیدم مدیر و معاون سراسیمه اومدن از دفتر بیرون ببینن این کدوم بیشعوریه که چشمشون به جمال من روشن شد😆(من تو راهرو بودم مدیر تو دفترش) تلفنو که دست مدیر دیدم سکته رو زدم 😑زبونم قفل شده بود بلند گفت قططططططعععععععع کنننننننن😠

خلاصه قطع کردم و اونم رفت منم یهو گریه کردم هی میخدیدیم و هی گریه میکردم وضعی بود😑😒

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

یروز معلممون گفت خودتون درس جدیدو مطالعه کنین بفهمین یاد بگیرین  یهو گفتم پس تو چیکاره ای؟ نمیدونم شنید یا نه اما من اب شدم 

یبارم پشت معلم پرورشیمون بودم ک معاونم بود سر صف حرف میزد منم گفتم اه اه کی بحرف تو گوش میده یهو برگشت گفت چی گفتی؟؟😮 

💜تواستعاره ای هستی از تمام حس های خوب دنیا💜💞💞💞💞💞💞

ی بار هم کلاس چهارم بودم، به شدت فضول و حراف بودم 

بعد کنار پنجره نشسته بودم، جلسه اولیا و مربیا بود، هر کی کس و کارش میومد، به طرف می گفتم 

همون لحظه که برگشتم امار برسونم، با قیافه غضبناک معلمم روبه رو شدم، گفت تو ادم نمیشی، منو از گوشم گرفت، بردم پیش مادرم، اینقدر از من گله کرد ابروم رفت

😐🤷🏻‍♀️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز