2777
2789
عنوان

💔داستان زندگی من💔 لطفا کمکم کنید

| مشاهده متن کامل بحث + 35115 بازدید | 490 پست

اون شب بعد از اینکه رفتن داییم با بابام صحبت کرده بود و گفته بود اینا مناسب شما نیستن.این خانواده سنتی هستن از اون مدل خانواده هایی که هر روز سی نفر مهمون خونشون میره و میاد‌. دخترت نمیتونه این ازدواج رو تحمل کنه‌.بابام یه آدم دهن بین بود از اول که هر کس هر چیزی میگفت قبول میکرد و به شدت تحت تاثیر مامانم بود. بابام بعد حرفای داییم یه کم دو دل بود ولی مامانم نه!نمیدونم چی تو وجود کثیف این مرد دیده بود که اصرار داشت شانس یک بار در خونه آدمو میزنه و نزن زیر بخت خودت و این یه آدم جا افتاده سر سنگینه، ازدواج باید منطقی باشه، طرف دکتره استاد دانشگاهه موقعیت اجتماعی خوبی داره خانواده آرومی هم هستن دیگه چته؟


بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اما از نظر من اون یه مردی بود که پونزده سال ازم بزرگتر بود.توجیه میکردن مرد باید بزرگتر باشه تو یه زایمان کنی افتاده میشی.

میگفتم زشته میگفتن نه چشه بنده خدا؟خیلی هم خوبه چشماش عسلیه دندوناش ردیفه

میگفتم خیلی فرهنگشون با ما فرق داره میگفتن وااااا مگه ما کی هستیم؟خانواده فلانی هم با فرهنگن!عروسشون خیلی خوشبخته؟پدر عروس رو دراوردن

میگفتم لهجه داره میگفتن خب آدمای اطرافش اینطوری بودن تو باهاش فارسی حرف بزن به مرور درست میشه

میگفتم خانوادش یه جورین.لباس پوشیدنشون، حرف زدنشون، فرمشون....

میگفتن مگه تو میخوای با خانواده ش زندگی کنی؟تو ماهی یه بار خانوادشو نمیبینی!

این یعنی چی؟یعنی خفه شو و بگو چشم.


همون شب خواستگاری شوهر خاله مامانم که رفت  خونشون نشسته بود روی گوشیش و اولین شماره یعنی شماره بابامو گرفته بود بدون اینکه متوجه باشه.حرفاشو کامل یادمه.داشت واسه دوستش و خانواده ش که خونشون بودن تعریف میکرد میگفت به خدا این دختر رو باید ببینی چهره شو قد و بالاشو انقدر خونگرمه انقدر مودبه نمیدونم ازش سیر شدن میخوان بدنش به این خانواده؟پسره سنش خیلی بیشتر از اینه.

و جواب مامانم به ما بعد از شنیدن اون حرفا ! ولش کن اینا همه از سر حسادته.جوون به این خوبی!

اینجا دیگه خفه خون گرفتن جایز نبود. گیر دادم گفتم نمیخوام.بابام گفت تو منتظری از این لات و لوت ها بازو گنده بیان خواستگاریت؟حیف این پسر به این متانت و سر به زیری.

یه شب دوباره اومد خونمون خودش تنها.صداشو ضبط کردم گفتم من نمیخوام، من آرزوهای رنگارنگی دارم که به خاطر درس و کنکور به هیچکدومشون نرسیدم.گفتم نمیخوام ازدواج کنم.

به امام حسین قسم اگه یه کلمه از حرفام دروغ باشه خدا به سر بچم بیاره.

گفت منم تمام مدت درس خوندم الان میخوام زندکی کنم.میخوام خوش باشم با زنم، سن فقط یه عدد رو شناسنامه س، ما که قرار نیست اینجا بمونیم از این شهر میریم.من ۶ سال تعهد به خدمت دارم بعدش میریم.ما هر تابستون میریم کشورهای خارجی واسه آپدیت اطلاعاتم.قول میدم هر سال سه ماهشو خارج از ایران باشیم. تو هم درستو میخونی خیالتم از ازدواجت راحته منم قول میدم خوشبختت کنم.افتاد روی پام به خواهش و تمنا.تو رو خدا دلمو نشکن من بعد این همه سال چشمم تو رو گرفته قول میدم خوشبختت کنم منم از درس خوندن خسته شدم میخوایم فقط شاد باشیم با هم.


وای وای نکنه منم مث مادر شما بشم حس کردم دخترم روزی اینا رو نگه دیگه بهش هیچیو اصرار نمیکنم استارتر بگو تروخدا داغون شدم با داستان زندگیت

خدايا  اين عزّت  است كه بنده تو باشم، و برايم اين افتخار كافى است كه تو پروردگار من باشى

اون شب بعد رفتنش گفتم نمیخوام‌. به خدا قسم به قرآن قسم به تمام مقدسات عالم بابام عصبانی شد گفت مسخره کردی جوون مردمو صدباره داره میره و میاد.بسه دیگه گندشو دراوردی.

مامانمم دوباره همون حرفا که بهتر از این دیگه سراغت نمیاد،شانس یه بار در خونه آدمو میزنه .به بختت لگد نزن منطقی فکر کن. بذار نامزد کنید همو بشناسید به هم نزدیکتر بشید شاید خوشت اومد.اون موقع هر چی تو بگی. و من نفهم من خر من بی شعور بازم کم اوردم.بازم از مبارزه کردن خسته شدم بازم به حرفشون گوش دادم.


نامزد کردیم.

چطور؟گفت پول ندارم حلقه بخرم من تازه رفتم سر کار اگه میشه حلقه رو بذاریم برای عقد.مامانم بلافاصله عکس العمل نشون داد مگه تو عقده طلا داری؟؟؟برو یه چیزی بخر حالا واسه نامزدی حلقه طلا لازم نیست

اینارتر مامانت پیش خودش فک می‌کرده بهت خوبی میکنه تجریه داره اما نمیدونسته بدترین دشمنت هست کاری که خیلی از ما آدما ا میکنیم

خدايا  اين عزّت  است كه بنده تو باشم، و برايم اين افتخار كافى است كه تو پروردگار من باشى

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز