نفرمایید.
لطف شماست،من فرزند دومم دی ماه متولد شد،چون مدرسه بزرگسالان بودم،مصادف شد با امتحانات نهایی دی ماهم،برای امتحانات خرداد هم توبت واکسنش و فوت مادربزرگم مجدد تو ایام امتحانات باعث شد نتونم پایه ی 12رو اونجور که دلم میخواست بخونم.برای کنکور هم با توجه ب اینکه بخش زیاد سوالات مربوط ب پایه ی دوازدهم هست،این نتیجه،نتیجه ی دلخواهم نبود،اگه کمی بیشتر تلاش میکردم و شرایط همراهی باهام میکرد، یقینا رتبه تک رقمی میاوردم!😄پایه دهم و یازدهم معدلم مجموعا 19ونیم بود.
میدونم متنم طولانی شد ولی بزارید بگم،شاید کلیشه ای باشه،اما فرصت و وقت و فراغ بالی که انسان پیش از ازدواج و والد شدن داره،حقیقتا بعدش نداره.
من اعتقادی دارم.اینکه اگر من نمرات بهتری از باقیه دوستان میگرفتم به خاطر هوش یا استعداد یا وقت گذاشتن نبوده،من مطالب رو با عشق میفهمیدم!دنبال فهمیدن ویادگیری بودم،با توجه به اینکه 17سالگی ازدواج کردم و به خواست خودم از محیط دروس اکادمیک دور شدم(البته مشعول حفظ قران بودم به لطف خدا)این دوری منو ب شدت تشنه ی مدرسه و درس و بحث کرد.با انگیزه ی زیادی برگشتم ب درس خوندن،و البته با سختی های زیاد.
فرزند اولم سه ماهه بود ک پایه ی دهم رو شروع کردم.و پایه دوازدهم وقتی فرزند اولم 30ماه داشت فرزند دومم متولد شد.ت این مدت از خواب شب هام زدم برای درس،با عشق و لذت البته.
اینها که گفتم برای خودنمایی خدایی نکرده با خودستایی نبود.
به دو دلیل بود،اولا که الان قدر فرصت رو بدونید تا درگیر مسولیت های زندگی نشدید،شاید بعضی روزها فکر کنید چطور ب این سرعت شب شد!من هیچ کاری نکردم!اما من هرکس که ازم میپرسید میگفتم ک حس میکنم وقت اضافه میارم!
فضای مجازی خوبه،ولی ب شرط درست استفاده کردن،نگذارید لذت های زودگذر این ایام روزهای طلاییه زندگی رو از شما بگیره،فریب نخورید.درست و به اندازه با دوستانتون وقت بگذرونید.
دلیل دوم هم اینکه همیشه منتظر نباشید که انگیزه داشته باشید برای شروع درس یا کاری،همیشه لازم نیست انگیزه باشه،گاهی اوقات با انجام اون کار انگیزه به وجود شما تزریق میشه،خیلی از ماها میگیم ولش کن!انگیزه ندارم اصلا برای درس خوندن!اینطور مواقع شروع کنید،فقط شروع کنید،بعد مدت کوتاهی وقتی حس کنید ک پیشرفتید و موفق شدید انگیزه پیدا میکنید.
در اخرم اینکه مطلبی هست ک از تمام اولویت های فعلی زندگیتون مهمتره،اونم فکر کردن به اینه که هدف شما از زندگی کردن چیهء؟!به دنبال چی هستید و 20 سال اینده ی خودتون رو ترسیم کنید.
شبیه مادربزرگ ها حرف زدم،میدونم نصیحت کردم تو حرفام،ولی از ته دلم بود.اتفاقات زندگیم بود.
من 23سال دارم.البته اخراشم.امسالم تنها فرصتم برای دانشگاه فرهنیگان،ولی اگرم قبول نشدم ناامید نمیشم،4سال دیگه با مدرک لیسانس ازمون استخدامی میدم.
شماهم هیچ وقت ناامید نباشید و تمام ایندتون رو به یک اتفاق گره نزنید.