ی شب شوهر سابقم اومد محلمون بهم زنگ زد بعد دوماه منم یواشکی زدم بیرون
همه خاب بودن
بعدش سوار ماشینش شدم رفتیم پارکی ک دوران دوستیمون اونجا قرار میذاشتیم بعدش بغلم کردو شروع کرد گریه کردن
خیلی گریه میکرد قیافش داغون شده بود تو این دوماه موهاش سفید شده بود
همش میگفت عاشقتم با گریه
منم بی حرکت واساده بودم همینجوری ولی از درون داشتم منفجر میشدم
همش فک میکردم دیدنش تو اون حالو روز دلمو خنک میکنه
ولی بدتر شدم 💔😭
اولش ک میگفت ما دیگه بهم نمیرسیم منم بلاکش کردم
حالا هی بهم پیام میده میگه خونوادمو میزارم کنار
میام التماس باباتو میکنم
فقط باید بهم زمان بدی که پول پیش ی خونه جور کنم تو ی شهر دیگه
میگه ی کارخوب جور میکنم با جای خواب ازین خونه میرم بیرون
میگه میخواد گذشته رو جبران کنه میگه دیگه نمیزارم آب تو دلت تکون بخوره فقط باید بهم زمان بدی. خودمو جمو جور کنم میگه میخوام باهام باشی
نمیدونم چ کاری درسته چ کاری غلط
ولی من بدون اون دنیام جهنم
😭💔بودنش یجور عذاب نبودنش ی جور
خسته شدم دیگه از همچی
همسر من که میگه پشیمونم از کارام ولی انگار نه انگار بستگی به ادمش داره شاید واقعا عوض شده یه مدت باهاش باش ببین چطوره
من پیامت رو کامل نخوندم ولی چن روز پیش ی خانومه پیام گداشت ک طلاق گرفتن بعد رجوع کردن بدون اینکه اسم شوهرش بیاد تو شناسنامش حالا باز اختلاف پیدا کردن شوهره هم میگه من طلاقت نمیدم تا اخر عمر هیچ کاری هم نمیتونی بکنی خانومه هم چون اسم مرده توی شناسنامش نبود هیچکار نمیتونست بکنه بدخت حواست ب این موصوع باشع
اگه خواستی بری حتما یه امضای یه چیزی ازش بگیر باخیال راحت برو یکم سخت بگیر اونجور بیشتر قدرتومیدونه
امکانش هست درهرحال که بخواد و عوض بشه
خصوصا از بچگی هم رو دوست داشتین
میشه بخش فرصت داد ولی با کلی شرط و شروط
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
