هر وقت فقر درونی شدیدتر باشه نمایش بیرونی بیشتره، رنج نباید تورا غمگین کند این همان جایی هست که اغلب مردم اشتباه میکنند. رنج قرار است تو را هوشیارتر کندکه زندگیت نیاز به تغیر دارد چون انسان زمانی هوشیار میشود که زخمی میشود رنج نباید بیچارگی رو بیشتر کند رنجت را تحمل نکن رنجت را درک کن این فرصتی است برای بیداری وقتی اگاه شوی بیچارگیت تمام میشودسخت هست هم زیستی دائم با کسانی که دغدغهایت را نمیفهمند اما عزیزان تو هستند
من توی نوشته هام از ایموجی استفاده نمیکنم..!اگه بهم قلب یا گل یا بوس یا هرچیز دیگه ای میدین و من متقابلا چنین ایموجی ای نمیدم ناراحت نشید... خدایا شکرت بابت همه چیز...چمدون به دست..صبح زود..یه هودی لش..سردی هوا..فرودگاه..و رفتن..اینا تنها چیزاییه که واقعا نیاز دارم... (من میگم کارما تو بخون کارِ ما!!!!)
رو تخت دراز کشیده بودم لیوان پایین تخت بود به حالت کرم اومدم پایین لیوان و با پا برداشتم و آب خوردم
بچه هم ک بودم صبحا میرفتم مدرسه خیلیی خوابم میومد تو دشویی میخوابیدم
دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شدكوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود بردمن پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين مي نوازد، آرام، آرام. پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد