2777
2789

من بعد از ازدواجم خیلی درگیر کارای اونا هستم. حدود نصف ماه به خاطر نوع کار همسرم اونجا هستم.(پدرم رو هیییچ طوری نتونستم راضی کنم خونه خودم تنها بمونم) حالا بهغیر از اون که تو اون تایم چون زیاد مهمون دارن و مادرم میگفت مریضه چقدر بار رو دوشم هست.  روزهای دیگه ام باید برم و یه سری کارا انجام بدم. قبلا شاغل تمام وقت بودم و الان بچه کوجیک دارم نمیرسم هیچ کار شخصی یا طبق علاقه ام انجام بدم. از طرفی میگم مامان بابام الان بهم احتیاج دارن دور از جون شون مگه چقدر دیگه زنده هستن. ۶۱ سالشونه. ولی واقعا بریدم میرم اونجام همش غر غر مامانم دامادفلانی اینجوره و... داداماد فلانی شغل اش و... شوهر فلانی اینو براش خرید اونو گفت و... بدتر خسته میشم.

نرم هم عذاب وجدان نمیزاره.

گفتم ببینم بقیه چیکار میکنن ؟

فقط اینو بگم داری اشتباه می کنی


                                                                                                                                                                                                                                                                                          

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من ایران نیستم مغمولا دو سه ماهی در سال پیش من هستن . ولی زمانی هم که ایران بودم وقت شخضی نمیزاشتم یعنی وقتشو نداشتم که بزارم ولی از نظر معنوی و صحبت همیشه گوش میکنم به حرفاشون .   ادم 61 ساله اصلا کمکی هم  نیاز نداره خیلی جوونه.

من خونم فاصله دااره تا خونه مادرم  ما یازده تا بچه هستیم شیشتا پسر پنجتا دختر همیشه یکی دوتا خونش هستن  داداشم خونه هاشون بالاس همش دختراشون پیش مادرم هستن به مادرم کمک میکنن حمامش میدن خونه رو تمیز میکنن مادرم کمرش مشکل داره نمیتونه زیاد بیاسته یا راه بره 

خدایا خستم 
من ایران نیستم مغمولا دو سه ماهی در سال پیش من هستن . ولی زمانی هم که ایران بودم وقت شخضی نمیزاشتم ی ...

جوون هستن پدرم که خداروشکر سرحال هست. مادرم الان عمل کرده هیچی ولی قبلا هی میزد به مریضی که کاری نکنه. کلا تنبل هست. مام میگیم زشته مهمون میاد خونه تمیز نباشه میریم کمک. واسه برادرزاده و خواهرزاده هاش همجین حالش خوبه همه کار می‌کنه.

خدا بهت سلامتی بده که اونجا میزبان شون هستی😍😍

م دوست داشتم مهاجرت کنم و بیان خونه ام ولی به خدا از بس وقت برام‌نزاشتن نتونستم زبان بخونم و مدرک بگیرم‌والا دانشجو نخبه بودم و مقاله و... دانشگاه تاپ درس خونده بودم. اصلا همین‌که به این ارزکم‌نرسیدم بدتر اذیتم‌میکنه.

بهد جالبه مادرم هی میگه فلانی رفت و موندی... میگم‌نمیرسم خودت نمیخوای!!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز