تو نامزدی اره . میرفت پیش دوستاش میشستن قلیون میکشیدن و در مورد کار حرف میزدن.
الانم دوستاشو میبینه . و برای من همین بسه که دوست داره رفیقاش (با زن و بچشون) با من و خودش رفت و امد کنن . بریم خونشون و...
من به چشم خودم دیدم مردها چقدر از زن هایی که بهشون گیر میدن زده میشن . و با همون چشم ها دیدم مرد هایی که زنشون حتی اجازه دادن ماهی ۲ بار برن دبی و هنوز به زنشون وفادارن!
من نتونستم به بعضی چیزا گیر ندم . ولی گیر دادنم رو خیلی کم کردم.
مثلا وقتی من اجازه دادم بعضیییییی اوقات بره با دوستاش شام بخورن خوب صمیمیت رابطمون خیلی بهتر شد . اینم بگم من اصلا دوستی ندارم که باهاش بخوام بیرونم برم!