پسر بزرگ بنده کلا خیلی کم حرفه و سرش توی کتاب و درس و کار خودشه مهربانه و هوای من و دو تا برادراش رو داره
و ۲۱ سالشم هست!
امشب نشسته بودم پای لپ تاپ و مشغول مطالعه بودم که دیدم پیام دارم توی واتساپ و پسرم بود که از تو اتاق برام پیام فرستاده بود!😄
نوشته بود وقت داری صحبت کنیم گفتم چرا نمیایی بیرون و این حرف ها و گفت که روم نمیشه رو در رو صحبت کنم
خلاصه ش کنم که سر صحبت رو باز کرد که نیاز دارم ازدواج کنم و تو فشارم!
دلم می خواست بگم تو این همه مشکل و مساله واقعا همینو کم داشتم!
واقعا نمی دونستم چی باید بگم گفتم باید با پدرت صحبت کنم و می دونم که پدرش مخالفه ! هر چند جفتمون سال اول دانشگاه با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم تقریبا دو کودکِ ۱۸ ۱۹ ساله😂
ولی می دونم تو این شرایط و اوضاع قبول نمی کنه..
اما قاعدتا نگران شدم !
اینکه بیان کرده نیاز دارم و توی فشارم باعث می شه به این فکر کنم که نکنه اگر ازدواجش فراهم نشه دچار گناه و مسائل دیگه شه!
جای من بودید چکار می کردید؟
اگر دغدغه مالی نداشتید اما این ذهنیت رو داشتید که ازدواج زود ممکنه دیگه برای نسل جدید خوب و قابل تجویز نباشه و برعکس نسل قبل نسل جدید از پس زندگی نمی تونن بربیان